ملودی منتظرت بودم … داریوش رفیعی
16 آذر
1391
1391
شب به گلستان تنها منتظرت بودم باده ناکامی در هجر تو پیمودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
آن شب جانفرسا من بیتو نیاسودم وه که شدم پیر از غم آن شب و فرسودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
بودم همه شب دیده به ره تا به سحرگاه ناگه چو پری خنده زنان آمدی از راه
غمها به سرآمد ، زنگ غم دوران ، از دل بزدودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
پیش گلها ، شاد و شیدا ، میخرامید آن قامت موزونت
فتنه دوران دیده تو ، از دل و جان ، من شده مفتونت
درآن عشق و جنون ، مفتون تو بودم اکنون از دل من ، بشنو تو سرودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم
منتظرت بودم ، منتظرت بودم